دلیل عقلی بر وجود شیاطین جنّی
دلیل عقلی بر وجود شیاطین جنّی
منظور از شیاطین جنّی در آیات، موجودی نامرئی است که منشاء وساوس است. وجود چنین موجودی هم با برهان عقلی قابل اثبات است.
- اثبات وجود موجودی که منشاء وساوس است.
در اینجا بر آنیم تا با برهان عقلی اثبات کنیم که منشاء وساوس ما، از بیرون ذات ماست. این برهانی است که علّامه طباطبایی در کتاب رسائل توحیدی بیان نمودهاند. البته ما همان برهان را با شرح و بسط بیشتر ارائه میکنیم تا فهم آن آسانتر باشد.
ـ در این که افکاری در خاطر ما نمودار میشوند شکّ نیست.
ـ شکّ نیست که این افکار، علّتی دارند. امّا علّت آنها چیست؟
ـ این افکار دو گونهاند؛ برخی از آنها را خودمان ایجاد میکنیم؛ لذا هر گاه بخواهیم، از آنها صرف نظر میکنیم؛ امّا برخی دیگر را به علم حضوری میفهمیم که خودمان ایجاد نمیکنیم؛ بلکه بالعیان مییابیم که این افکار بر ما القاء میشوند. لذا چه بسا تلاش میکنیم که خود را از بند آنها رها سازیم و گاه نمیتوانیم یا به سختی میتوانیم. پس به علم حضوری، شکّ نداریم که برخی از این افکار، ناشی از ذهن و ضمیر خودمان نیستند؛ بلکه بیخواست ما و بلکه گاه برخلاف خواست ما، در وجود ما راه مییابند. پس یقیناً علّت آنها، خود ما نیستیم؛ بلکه موجودی است غیر از خود ما.
ـ این افکار القائی بیرونی، خود بر دو گونهاند؛ گاه افکار خیر هستند و گاه افکار شرّ؛ که اوّلی را الهامات و دومی را وساوس مینامیم.
ـ پس برای این گونه القائات، دو گونه منشاء و علّت نامرئی وجود دارند.
ـ منشاء القائات خیر، میتوانند همان ملائک یا جنّهای مؤمنی باشند که ادیان گفتهاند؛ و منشاء افکار مزاحم و شرّ نیز میتواند شیاطینی باشند که ادیان گفتهاند.
البته توجّه شود که این برهان عقلی، فقط وجود منشاء خارجی و نامرئی این افکار را ثابت کند، نه جنّ یا فرشته بودن آنها را. لکن ما بعد از فهم این معنا از راه عقل، آن را بر آموزههای دینی تطبیق میکنیم.
دلیل عقلی بر وجود شیاطین
منظور از شیاطین جنّی در آیات، موجودی نامرئی است که منشاء وساوس است. وجود چنین موجودی هم با برهان عقلی قابل اثبات است.
ـ اثبات وجود موجودی که منشاء وساوس است.
در اینجا بر آنیم تا با برهان عقلی اثبات کنیم که منشاء وساوس ما، از بیرون ذات ماست. این برهانی است که علّامه طباطبایی در کتاب رسائل توحیدی بیان نمودهاند. البته ما همان برهان را با شرح و بسط بیشتر ارائه میکنیم تا فهم آن آسانتر باشد.
ـ در این که افکاری در خاطر ما نمودار میشوند شکّ نیست.
ـ شکّ نیست که این افکار، علّتی دارند. امّا علّت آنها چیست؟
ـ این افکار دو گونهاند؛ برخی از آنها را خودمان ایجاد میکنیم؛ لذا هر گاه بخواهیم، از آنها صرف نظر میکنیم؛ امّا برخی دیگر را به علم حضوری میفهمیم که خودمان ایجاد نمیکنیم؛ بلکه بالعیان مییابیم که این افکار بر ما القاء میشوند. لذا چه بسا تلاش میکنیم که خود را از بند آنها رها سازیم و گاه نمیتوانیم یا به سختی میتوانیم. پس به علم حضوری، شکّ نداریم که برخی از این افکار، ناشی از ذهن و ضمیر خودمان نیستند؛ بلکه بیخواست ما و بلکه گاه برخلاف خواست ما، در وجود ما راه مییابند. پس یقیناً علّت آنها، خود ما نیستیم؛ بلکه موجودی است غیر از خود ما.
ـ این افکار القائی بیرونی، خود بر دو گونهاند؛ گاه افکار خیر هستند و گاه افکار شرّ؛ که اوّلی را الهامات و دومی را وساوس مینامیم.
ـ پس برای این گونه القائات، دو گونه منشاء و علّت نامرئی وجود دارند.
ـ منشاء القائات خیر، میتوانند همان ملائک یا جنّهای مؤمنی باشند که ادیان گفتهاند؛ و منشاء افکار مزاحم و شرّ نیز میتواند شیاطینی باشند که ادیان گفتهاند.
البته توجّه شود که این برهان عقلی، فقط وجود منشاء خارجی و نامرئی این افکار را ثابت کند، نه جنّ یا فرشته بودن آنها را. لکن ما بعد از فهم این معنا از راه عقل، آن را بر آموزههای دینی تطبیق میکنیم.