زکات علم

علی(ع) می‌فرمایند: «زَکَاةُ الْعِلْمِ نَشْرُهُ ؛ زکات علم، پخش کردن آن است.»

زکات علم

علی(ع) می‌فرمایند: «زَکَاةُ الْعِلْمِ نَشْرُهُ ؛ زکات علم، پخش کردن آن است.»

زکات علم
حقیر احد ایمانی، در این وبلاگ تخصّصی، حاصل تحقیقات خود را تقدیم دانش‌پژوهان و حقیقت‌جویان می‌کنم. باشد که خداوند متعال نیز این بنده‌ی ناچیزش را از علم خویش برخوردار کند.

یوم الله

 

«وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسى‏ بِآیاتِنا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَکَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ ذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ‏ اللَّهِ إِنَّ فی‏ ذلِکَ لَآیاتٍ لِکُلِّ صَبَّارٍ شَکُور» ؛ «و قطعاً موسى را با نشانه‌هایمان فرستادیم که قوم خود را از تاریکی‌ها به سوى نور، بیرون آور، و ایّام الله را به آنان یادآورى کن، که قطعاً در این [یادآورى‏]، نشانه‌هایی است براى هر بسیار‌شکیبایِ همواره‌سپاسگزار.» (ابراهیم:5)

یوم در زبان عربی، ظرف ظهور است؛ یعنی ظرفی که در آن، اموری ظاهر می‌شوند. استعمال لفظ «یوم» در زمان هم از آن‌رو است که زمان هم یکی از ظروف ظهر است.

بر این اساس، «ایّام الله» یعنی آن چیزهایی که در آنها، «الله» ظهور خاصّ دارد.

برهه‌هایی از زمان هم که در آن برهه‌ها، الله تعالی، ظهور خاصّ یافته، ایّام الله خوانده می‌شوند؛ مثل روزی که فرعون و لشکرش در دریا غرق شدند و بنی اسرائیل از ظلمت طاغوت رها شدند. از روست که امام خمینی ـ قدّس سرّه ـ روز 22 بهمن را یوم الله خواندند؛ چرا که در آن روز، مردم ایران از ظلمت طاغوت پهلوی و طاغوت استکبار جهانی، به سوی نور اسلام خارج شدند و خداوند متعال برایشان به نحوی خاصّ جلوه‌گر شد.

اهل بیت(ع) هم «ایّام الله» هستند.

«...‏ عَنِ الصَّقْرِ بْنِ أَبِی دُلَفَ الْکَرْخِیِّ ... قُلْتُ یَا سَیِّدِی حَدِیثٌ یُرْوَى عَنِ النَّبِیِّ ص لَا أَعْرِفُ مَعْنَاهُ قَالَ وَ مَا هُوَ فَقُلْتُ قَوْلُهُ لَا تُعَادُوا الْأَیَّامَ فَتُعَادِیَکُمْ مَا مَعْنَاهُ فَقَالَ نَعَمْ الْأَیَّامُ نَحْنُ مَا قَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ فَالسَّبْتُ اسْمُ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ الْأَحَدُ کِنَایَةٌ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع وَ الْإِثْنَیْنِ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ وَ الثَّلَاثَاءُ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ وَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ وَ الْأَرْبِعَاءُ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ وَ عَلِیُّ بْنُ مُوسَى وَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ وَ أَنَا وَ الْخَمِیسُ ابْنِیَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ وَ الْجُمُعَةُ ابْنُ ابْنِی وَ إِلَیْهِ تَجْتَمِعُ عِصَابَةُ الْحَقِّ وَ هُوَ الَّذِی یَمْلَؤُهَا قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً فَهَذَا مَعْنَى الْأَیَّامِ فَلَا تُعَادُوهُمْ فِی الدُّنْیَا فَیُعَادُوکُمْ فِی الْآخِرَةِ ثُمَّ قَالَ ع وَدِّعْ وَ اخْرُجْ فَلَا آمَنُ عَلَیْک.» (‏الخصال، شیخ صدوق، ج‏2، ص: 395)

ترجمه حدیث:

«صقر بن ابى دلف کرخى گوید: هنگامى که متوکّل عباسى امام هادى علیه السّلام را از مدینه برد من آمدم تا خبرى از حال حضرت بگیرم ... : گفتم: اى آقاى من حدیثى از پیغمبر(ص) روایت مى‏‌شود که معنایش را نمى‏‌فهمم. فرمودند: کدام است؟ عرض کردم: این فرمایش آن حضرت که فرمودند: «با ایّام(روزها) دشمنی نکنید که ایّام هم شما را دشمن خواهند داشت» چیست معنای این حدیث؟ پس امام فرمودند: «آرى تا آسمان و زمین بر پاست، مقصود از ایّام(روزها) ما هستیم. پس سبت (شنبه) نام رسول‌الله (ص) است؛ و الْأَحَد (یکشنبه) کنایه از امیر المؤمنین علیه السّلام است؛ و الْإِثْنَیْن (دوشنبه) حسن و حسین هستند؛ و الثَّلَاثَاء (سه‌‏شنبه) على بن الحسین و محمّد بن على و جعفر بن محمّد هستند؛ و الْأَرْبِعَاء (چهارشنبه) موسى بن جعفر و على بن موسى و محمّد بن على و منم؛ و الْخَمِیسُ (پنجشنبه) فرزندم حسن بن على است؛ و جمعه فرزندزاده‌‏ام می‌باشد که گروه حقّ، بر گرد او جمع می‌شوند؛ و اوست که زمین را از عدل و داد پر خواهد کرد؛ همچنان که از ظلم و ستم پر شده باشد. این است معنى ایّام(روزها)؛ پس با ایشان در دنیا دشمنى نورزید که در آخرت با شما دشمن شوند. سپس فرمودند: وداع کن و بیرون برو که تو را در امان نمى‏‌بینم.»

اضافه‌ی «یوم الله» چه نوع اضافه‌ی ادبی است؟

این نوع اضافه را «اضافه‌ی تجلّی» گوییم.

مصادیق دیگری از اضافه‌ی تجلّی:

ناقة الله: ناقه‌ای که خداوند متعال در آن به نحو اعجاز، متجلّی شد.

ثار الله: خون جوشان امام علی(ع) و امام حسین(ع) که جلوه‌گاه خداوند متعال هستند.

بیت الله: کعبه که جلوه‌گاه توحید و تنزّل یافته‌ی بیت المعمور و عرش و تسبیحات اربعه است.

عبد الله: بنده‌ای که دیدنش بیننده را متوجّه خدا می‌کند.

کتاب الله: کتابی که خداوند متعال در آن جلوه کرده است.

یوم الدّین: ظرف ظهور دین، برهه‌ی زمانی بین ظهور امام زمان(عج) تا قیامت. همچنین آخرت که حقیقت دین در آن ظرف، ظاهر خواهد شد. و ... .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ بهمن ۰۱ ، ۱۷:۱۴
احد ایمانی

حبّ یا عشق؟

 

حبّ فی الله و بغض فی الله، یا به عبارتی دوست داشتن در ارتباط با خدا و اظهار بغض و دشمنی در ارتباط با خدا، قطعاً از بنیان‌های اخلاق و عرفان اسلامی است؛ که هم در قرآن کریم، هم در احادیث معصومین ـ علیهم السّلام ـ بر آن تأکید ویژه‌ای شده است؛ البته توجّه عرفا به این مقوله، بیش از اخلاقیّون بوده، و نوع نگاه‌شان به بحث محبّت هم متفاوت از اخلاقیّون بوده است. در میان عرفای متأخّر شیعه، بحث محبّت، بیشتر با عنوان «عشق» مطرح شده است؛ بخصوص در اشعار عرفانی. صوفیان سنّی و شیعه هم بر عشق، تأکید ویژه دارند؛ لکن تفاوت نگرش ظریفی بین عرفای راستین شیعه و صوفیّه وجود دارد که اغلب منتقدان عرفان و تصوّف، متوجّه این تفاوت‌ها نشده و هر دو را به یک چوب رانده‌اند. برخی دینداران ضدّ تصوّف، اصرار بیمارگونه‌ای دارند بر این که عرفای راستین را هم در ردیف صوفیان سنّی یا صوفیان شبه‌سنّی نشان دهند. نمی‌‌دانم چرا این‌ها این همه ولع تکفیر و تفسیق دارند. آیا پشت این میل شدید به تکفیر و تفسیق، نوعی حسّ «خود خداپنداری» پنهان نشده است؟! به خدا پناه می‌بریم از شیطان درون و از نمرود درون و از فرعون درون. بلی عرفا هم احتمال سهو و اشتباه دارند؛ امّا انکار این همه معارف صادره از ایشان و تکیه بر چند اشتباه برای انکار کلّی آن‌ها، ریشه در کجا دارد؟! انتقاد، حقّ صاحب نظران است، ولی تکفیر و تفسق به اندک بهانه‌ای، یک بیماری است. مگر خود این متدیّنانِ منتقد عرفان و فلسفه و تصوّف، اشتباهات ندارند؟! به خدا سوگند اگر بخواهم با تکیه بر آیات و احادیث، دست به نقد این‌ها بگشایم و به سبک خودشان تکفیر و تفسیق کنم، یک نفرشان مسلمان از آب در نمی‌آید. امّا روش اهل‌البیت ـ علیهم السّلام ـ این نبوده است.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۰۱ ، ۱۶:۰۴
احد ایمانی

علی(ع) پیروز شد یا معاویه؟ امام حسین(ع) پیروز شد یا یزید و ابن زیاد؟
با اینکه معاویه و یزید پیروز شدند، چرا شیعیان قبول نمی‌کنند که امامانشان شکست خورده‌اند؟

پاسخ:

یکی از راههای مغالطه این است که تعاریف غلطی از واژه‌ها ارائه داده یا بر تعاریف غلطی که در اذهان هست تکیه کنی و بر آن مبنا، استدلال کنی.
تعریف شکست و پیروزی چیست؟
آیا همین که کسی کشته شد یعنی شکست خورده؟ آیا همین که کسی اموالش را از دست داد یعنی شکست خورده؟ آیا همین که کسی حکومتش را از دست داد یا به حکومت نرسید یعنی شکست خورده؟
مغلولها به ایران حمله کردند و خاک ایران را تصرّف کردند و سالها هم در ایران حکومت کردند امّا در فرهنگ ایرانیان، هضم شدند و اغلب آنها مسلمان شدند بی‌آنکه بتوانند یک ایرانی را به دین و آیین خود درآورند. حالا چه بگوییم؟ بگوییم مغلولها بر ایرانیان پیروز شدند یا ایرانیان بر مغلولها پیروز شدند؟

خلفای عبّاسی و بالاخص مأمون، سالها بر ایران حکمرانی کردند؛ امّا ایرانیان هیچ ارزشی برای آنها قائل نبودند و نیستند که هیچ، آنها را لعن هم می‌کنند. خلفای عبّاسی رفتند و ایران همچنان ایران ماند بی‌آنکه مأمون و دیگر خلفای عبّاسی در آن جایگاهی داشته باشند. حالا بگوییم کدام طرف شکست خوردند؟ عبّاسیان یا ایرانیان؟

تعریف پیروزی:

پیروزی یعنی رسیدن به هدف با تلاش مورد انتظار. وقتی کسی برای رسیدن به هدفی، تلاشی را شروع می‌کند و با تلاشی که انتظارش را دارد، به هدف مورد نظرش می‌رسد، پیرورز شده است. امّا اگر با تلاشی بیش از آنچه انتظارش را داشت، به هدف رسید، یا اصلاً به هدف نرسید، پیروز نخواهد بود.

مثال:

فرض کنید کسی انتظار دارد که با روزی پنج ساعت درس خواندن برای کنکور، در رشته‌ی پزشکی قبول شود؛ اگر در رشته‌ی پزشکی قبول شد، پیروز شده است؛ امّا اگر در رشته‌ی پایینتری قبول شود، در حقیقت شکست خورده است؛ اگر چه به نظر دیگران، پیروز پنداشته شود. البته شکست، مراتب دارد.

هدف معاویه چه بود؟ هدف علی(ع) چه بود؟

معاویه از دشمنان درجه یک اسلام و قرآن و رسول الله(ص) بود که تا زمان فتح مکّه (اواخر سال هشتم هجری)، اسلام نیاورد. وقتی مسلمین مکّه را فتح کردند، معاویه و پدرش و دیگر اقوامش از سر ناچاری ایمان آوردند؛ چون می‌‎دانستند که اگر ایمان نیاورند، از بسیاری از امتیازات، محروم خواهند بود. لذا معاویه به ظاهر ایمان آورد نه حقیقتاً آن هم دو سال قبل از وقات پیامبر(ص). و با اینکه سابقه‌ای در مسلمانی نداشت، صرفاً به خاطر قرابتیکه با عثمان داشت، حاکم شامات شد.

هدف او چه بود؟ هدفش آن بود که اوّلاً اسلام را نابود کند و دوباره فرهنگ عصر جاهلیّت را حاکم کند. ثانیاً بنی امیّه را حاکم مطلق مملکت جدیدی کند که بلاد مسلمین خوانده می‌شد.

هدف علی(ع) چه بود؟
هدفش آن نبود که نگذارد معاویه و بنی امیّه، اسلام را نابود کنند.

برای آن حضرت، حکومت، موضوع اهمّ نبود؛ لذا به صراحت می‌فرمود که حکومت بر شما، برای من، از آب بینی بز، و از استخوان خوکی که در دست فرد جذامی باشد، بی‌ارزشتر است. موضوع اهمّ برای آن حضرت، حفظ اسلام اصیل بود. جنگ آن حضرت با معاویه هم برای آن بود که او را خطری برای اسلام می‌دید نه صرفاً خطری برای حکومتش.

حال سؤال این است که کدام‌یک به هدف خود رسیدند؟ علی(ع) یا معاویه؟

علی(ع) به هدفی که داشت رسید و کاری کرد که معاویه نتواند اسلام را نابود کند؛ و قطعاً هم نتوانست اسلام را نابود کند. پس علی(ع) قطعاً پیروز شد اگر چه جنگ صفین، بدون پیروزی ظاهری طرفین، پایان یافت. دقّت شود! در جنگ صفین، معاویه پیروز نشد بلکه جنگ صفین، بدون آنکه یکی از طرفین بر طرف دیگر، غالب شود، پایان یافت. در جنگ صفین، معاویه در آستانه‌ی نابودی بود که با خدعه‌ی عمرو عاص، از نابودی خلاص شد ولی نتوانست یک وجب از قلمرو علی(ع) را تصاحب کند. درباره‌ی تعداد کشته‌های دو سپاه نیز اختلاف است. برخی از مورخان گفته‌اند: در این جنگ، در مجموع، هفتاد هزار نفر کشته شدند که از این تعداد، چهل و پنج هزار نفر از لشکر معاویه و بیست و پنج هزار نفر از لشکر امام علی(ع) بودند. لذا اینکه زئوس تلقین می‌کند که در این جنگ، معاویه پیروز شد، چرندی بیش نیست. در این جنگ، اوّلاً معاویه نزدیک به دو برابر لشکر علی(ع) تلفات انسانی داد. ثانیاً به هدفش هم که نابودی اسلام بود نرسید. ولی علی(ع) به یکی از دو هدفش رسید. هدف اوّلش محافظت اسلام از نابودی به دست معاویه بود که به این هدفش رسید. هدف دومش هم نابود کردن معاویه بود که به آن نرسید.

معاویه، به هدف اصلی و درجه اوّلش نرسید؛ لذا شکست خورد؛ ولی به هدف دومش که تأسیس حکومت بنی امیّه بود رسید، لذا از این جهت، پیروز شد.

در مورد امامان دیگر هم همین گونه است. هدف تک تک امامان، حفظ اسلام بوده. حکومت برای اهل بیت(ع) کم‌ارزشتر از آب بینی بز بوده است.

هدف یزید چه بود؟ نابود کردن اسلام.
هدف امام حسین(ع) چه بود؟ اینکه نگذارد یزید، اسلام را نابود کند. لذا با شهادت خودش و یارانش، یزید را چنان رسوا کرد که نتواند به هدفش برسد.

پس کی پیروز شد؟ امام حسین(ع) که به هدفش رسید یا یزید که به هدفش نرسید؟

مأمون هم هدفش نابود کردن اسلام اصیل بود. امام رضا(ع) هدفش خنثی کردن توطئه‌های او بود تا نتواند اسلام اصیل را کنار زده و اسلام بنی العباس را جایگزین آن کند.

مأمون به آنچه می‌خواست نرسید ولی امام رضا(ع) به آنچه می‌خواست رسید و نگذاشت مأمون، تشیّع علوی را نابود کند.

هدف ائمه(ع) حفظ همین صراط مستقیم اسلام راستین بوده که تا به امروز باقی است و تا قیام امام زمان(ع) باقی خواهد بود. هدف دشمنان ایشان هم نابود کردن این صراط مستقیم اهل بیت(ع) و جایگزین کردن اسلام ابوبکر و عمر و عثمان و امویان و عبّاسیان به جای آن بوده و هست. دشمنان هیچگاه نتوانسته‌اند این صراط مستقیم را نابود کنند و هیچگاه هم نخواهند توانست؛ و از این سو، اهل بیت(ع) موفّق شده‌اند این صراط مستقیم را حفظ کنند. سر انجام نیز امام دوازدهم، مهدی موعود، همین صراط مستقیم را جهانی خواهد کرد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ آبان ۰۱ ، ۲۱:۵۰
احد ایمانی

دین و تکلیف در بین حیوانات

 

 

«عَن ابْنِ‌عَبَّاسٍ (رحمة الله علیه) قَالَ: جاء عَبْدِاللَّهِ ‌بْنِ ‌سَلَامٍ إِلَی مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) و قَال أَنَا مِنْ رُسُلِ بَنِی إِسْرَائِیلَ وَ مِمَّنْ قَرَأَ التَّوْرَاهَ وَ أَنَا رَسُولُ الْیَهُودِ إِلَیْکَ مَعَ شَیْءٍ لِتُبَیِّنَهُ لَنَا مَا هُوَ وَ أَنْتَ مِنَ الْمُحْسِنِینَ فَقَالَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) اجْلِسْ یَا ابْنَ سَلَامٍ وَ سَلْ عَمَّا شِئْتَ ... قَالَ فَأَخْبِرْنِی عَنْ نَبِیٍّ لَا مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ لَا مِنَ الطَّیْرِ وَ لَا مِنَ الْوَحْشِ قَالَ یَا ابْنَ سَلَامٍ ذَلِکَ النَّمْلَةُ الَّتِی أَنْذَرَتْ قَوْمَهَا حِینَ قَالَتْ یا أَیُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَساکِنَکُمْ.» ؛ «ابن‌عبّاس ـ رحمة الله علیه ـ نقل می‌کند: عبدالله ‌بن ‌سلام نزد پیامبر(صلی الله علیه و آله) آمد و گفت: «من عبداللَّه ‌بن ‌سلام هستم از فرستادگان بنی‌اسرائیل و از کسانی هستم که تورات را خوانده‌اند و من نماینده و پیک یهود به‌ سوی تو هستم با پرسش‌هایی که آن‌ها را برای ما شرح دهی و تو از نیکوکارانی». پیغمبر(صلی الله علیه و آله) فرمودند: «ای ابن ‌سلام! بنشین و هر چه می‌خواهی بپرس» ... گفت: «مرا آگاه کن که، کدام پیغمبر است که نه جنّ بود، نه انسان بود، نه پرنده بود و نه وحشی؟» پیامبر(ص) فرمودند: «آن، همان مورچه‌ای بود که قومش را بیم داد و گفت: و یا أَیُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَساکِنَکُمْ».» (بحار الأنوار، ج57، ص249)

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ آبان ۰۱ ، ۰۰:۰۸
احد ایمانی

هدف از زندگی چیست؟

بحث هدف زندگی ، یک بحث بسیار عریض و طویل می باشد ، لذا ورود تفصیلی به این موضوع در این مختصر نمی گنجد. بر این اساس در جملاتی کوتاه جواب را ارائه می دهیم و بسط و تفصیل را به ذهن کنکاشگر شما بزرگوار محوّل می نماییم.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ آبان ۰۱ ، ۰۹:۱۰
احد ایمانی

هدف از خلقت چیست؟

وقتی گفته می شود: چرا خداوند عالم یا انسان را آفرید؟ یا هدف خدا از آفرینش عالم یا انسان چیست؟ دو معنی ممکن است مورد نظر باشد:
الف: این که خدا به عنوان خالق و فاعل عالم و انسان چه هدفی از خلقت خود داشته است ؟ یعنی هدف خودش از آفرینش عالم یا انسان چه بود و می خواست به چه هدفی دست یابد؟
ب: این که خدا چه هدفی را برای موجودات عالم و از جمله انسان قرار داده است ؟ یعنی غایت مخلوقات و از جمله انسان چیست و قرار است به کدام مقصد برسند؟

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ آبان ۰۱ ، ۰۸:۵۶
احد ایمانی

دلیل عقلی بر وجود شیاطین جنّی

منظور از شیاطین جنّی در آیات، موجودی نامرئی است که منشاء وساوس است. وجود چنین موجودی هم با برهان عقلی قابل اثبات است.

  •  اثبات وجود موجودی که منشاء وساوس است.

در اینجا بر آنیم تا با برهان عقلی اثبات کنیم که منشاء وساوس ما، از بیرون ذات ماست. این برهانی است که علّامه طباطبایی در کتاب رسائل توحیدی بیان نموده‌اند. البته ما همان برهان را با شرح و بسط بیشتر ارائه می‌کنیم تا فهم آن آسانتر باشد.

ـ در این که افکاری در خاطر ما نمودار می‌شوند شکّ نیست.

ـ شکّ نیست که این افکار، علّتی دارند. امّا علّت آنها چیست؟

ـ این افکار دو گونه‌اند؛ برخی از آنها را خودمان ایجاد می‌کنیم؛ لذا هر گاه بخواهیم، از آنها صرف نظر می‌کنیم؛ امّا برخی دیگر را به علم حضوری می‌فهمیم که خودمان ایجاد نمی‌کنیم؛ بلکه بالعیان می‌یابیم که این افکار بر ما القاء می‌شوند. لذا چه بسا تلاش می‌کنیم که خود را از بند آنها رها سازیم و گاه نمی‌توانیم یا به سختی می‌توانیم. پس به علم حضوری، شکّ نداریم که برخی از این افکار، ناشی از ذهن و ضمیر خودمان نیستند؛ بلکه بی‌خواست ما و بلکه گاه برخلاف خواست ما، در وجود ما راه می‌یابند. پس یقیناً علّت آنها، خود ما نیستیم؛ بلکه موجودی است غیر از خود ما.

ـ این افکار القائی بیرونی، خود بر دو گونه‌اند؛ گاه افکار خیر هستند و گاه افکار شرّ؛ که اوّلی را الهامات و دومی را وساوس می‌نامیم.

ـ پس برای این گونه القائات، دو گونه منشاء و علّت نامرئی وجود دارند.

ـ منشاء القائات خیر، می‌توانند همان ملائک یا جنّهای مؤمنی باشند که ادیان گفته‌اند؛ و منشاء افکار مزاحم و شرّ نیز می‌تواند شیاطینی باشند که ادیان گفته‌اند.

البته توجّه شود که این برهان عقلی، فقط وجود منشاء خارجی و نامرئی این افکار را ثابت کند، نه جنّ یا فرشته بودن آنها را. لکن ما بعد از فهم این معنا از راه عقل، آن را بر آموزه‌های دینی تطبیق می‌کنیم.

دلیل عقلی بر وجود شیاطین

منظور از شیاطین جنّی در آیات، موجودی نامرئی است که منشاء وساوس است. وجود چنین موجودی هم با برهان عقلی قابل اثبات است.

ـ اثبات وجود موجودی که منشاء وساوس است.

در اینجا بر آنیم تا با برهان عقلی اثبات کنیم که منشاء وساوس ما، از بیرون ذات ماست. این برهانی است که علّامه طباطبایی در کتاب رسائل توحیدی بیان نموده‌اند. البته ما همان برهان را با شرح و بسط بیشتر ارائه می‌کنیم تا فهم آن آسانتر باشد.

ـ در این که افکاری در خاطر ما نمودار می‌شوند شکّ نیست.

ـ شکّ نیست که این افکار، علّتی دارند. امّا علّت آنها چیست؟

ـ این افکار دو گونه‌اند؛ برخی از آنها را خودمان ایجاد می‌کنیم؛ لذا هر گاه بخواهیم، از آنها صرف نظر می‌کنیم؛ امّا برخی دیگر را به علم حضوری می‌فهمیم که خودمان ایجاد نمی‌کنیم؛ بلکه بالعیان می‌یابیم که این افکار بر ما القاء می‌شوند. لذا چه بسا تلاش می‌کنیم که خود را از بند آنها رها سازیم و گاه نمی‌توانیم یا به سختی می‌توانیم. پس به علم حضوری، شکّ نداریم که برخی از این افکار، ناشی از ذهن و ضمیر خودمان نیستند؛ بلکه بی‌خواست ما و بلکه گاه برخلاف خواست ما، در وجود ما راه می‌یابند. پس یقیناً علّت آنها، خود ما نیستیم؛ بلکه موجودی است غیر از خود ما.

ـ این افکار القائی بیرونی، خود بر دو گونه‌اند؛ گاه افکار خیر هستند و گاه افکار شرّ؛ که اوّلی را الهامات و دومی را وساوس می‌نامیم.

ـ پس برای این گونه القائات، دو گونه منشاء و علّت نامرئی وجود دارند.

ـ منشاء القائات خیر، می‌توانند همان ملائک یا جنّهای مؤمنی باشند که ادیان گفته‌اند؛ و منشاء افکار مزاحم و شرّ نیز می‌تواند شیاطینی باشند که ادیان گفته‌اند.

البته توجّه شود که این برهان عقلی، فقط وجود منشاء خارجی و نامرئی این افکار را ثابت کند، نه جنّ یا فرشته بودن آنها را. لکن ما بعد از فهم این معنا از راه عقل، آن را بر آموزه‌های دینی تطبیق می‌کنیم.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ مهر ۰۱ ، ۲۳:۴۸
احد ایمانی

موسیقی و آلات موسیقی در احادیث

امام صادق(ع):

«ضَرْبُ الْعِیدَانِ یُنْبِتُ النِّفَاقَ فِی الْقَلْبِ کَمَا یُنْبِتُ الْمَاءُ الْخُضْرَةَ.» (کافی، ج6، ص434)

«زدن هر دو گونه عُود، نفاق را در قلب میرویاند، همانگونه که آب، سبزه را میرویاند.»

توضیح:

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ مهر ۰۱ ، ۱۷:۱۶
احد ایمانی

موسیقی موجب بی‌غیرتی است.

امام صادق(ع) فرمودند:‏

«إِنَّ شَیْطَاناً یُقَالُ لَهُ الْقَفَنْدَرُ إِذَا ضُرِبَ فِی مَنْزِلِ الرَّجُلِ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً بِالْبَرْبَطِ وَ دَخَلَ عَلَیْهِ الرِّجَالُ وَضَعَ ذَلِکَ الشَّیْطَانُ کُلَّ عُضْوٍ مِنْهُ عَلَى مِثْلِهِ مِنْ صَاحِبِ الْبَیْتِ ثُمَّ نَفَخَ فِیهِ نَفْخَةً فَلَا یَغَارُ بَعْدَ هذا حَتَّى تُؤْتَى نِسَاؤُهُ فَلَا یَغَارُ.» (کافی، ج5، ص536)

«همانا شیطانی هست به نام قَفَندَر، که هر گاه در منزل مردی، چهل روز بَربَط نواخته شود و مردانی داخل شوند در آن منزل، آن شیطان، هر کدام از اعضای خود را بر عضو مشابه آن مردِ صاحبِ خانه قرار میدهد، سپس در آن میدمد، در نتیجه غیرت نمیورزد بعد از آن؛ حتّی اگر بر زنان او (همسرش و دخترش و مادرش و خواهرش و ... ) تجاوز کنند، باز غیرتش ظاهرش نمیشود.»

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ مهر ۰۱ ، ۱۶:۳۹
احد ایمانی

قَالَ رسول الله(ص):  

«إِذَا عَمِلَتْ أُمَّتِی خَمْسَ عَشْرَةَ خَصْلَةً حَلَّ بِهِمُ الْبَلَاءُ إِذَا کَانَ الْفَیْ‏ءُ دُوَلًا وَ الْأَمَانَةُ مَغْنَماً وَ الصَّدَقَةُ مَغْرَماً وَ أَطَاعَ الرَّجُلُ امْرَأَتَهُ وَ عَصَى أُمَّهُ وَ بَرَّ صَدِیقَهُ وَ جَفَا أَبَاهُ وَ ارْتَفَعَتِ الْأَصْوَاتُ فِی الْمَسَاجِدِ وَ أُکْرِمَ الرَّجُلُ مَخَافَةَ شَرِّهِ وَ کَانَ زَعِیمُ الْقَوْمِ أَرْذَلَهُمْ وَ لَبِسُوا الْحَرِیرَ وَ اتَّخَذُوا الْقَیْنَاتِ وَ الْمَعَازِفَ وَ شَرِبُوا الْخُمُورَ وَ کَثُرَ الزِّنَا فَارْتَقِبُوا عِنْدَ ذَلِکَ رِیحاً حَمْرَاءَ وَ خَسْفاً أَوْ مَسْخاً وَ ظُهُورَ الْعَدُوِّ عَلَیْکُمْ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ.» (إرشاد القلوب إلى الصواب (للدیلمی) ؛ ج‏1 ؛ ص71)

پیامبر ـ صلّى اللَّه علیه و آله ـ فرمودند:

هر گاه امّت من داراى پانزده خصلت شدند و به آن عمل کردند بلا بر آنها نازل خواهد شد:

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ مهر ۰۱ ، ۰۹:۲۰
احد ایمانی